یه وقتا که روزگار نامهربون میشه ....

غرق در زندگی و مشکلات و تلخی و شیرینی هاش هستی که ناگهان .... با یه ضربه تمام آمال و آرزوهات روی سرت ویران میشن ... تجربه کردین همچین حسی رو؟ امیدوارم که هیچوقت تجربه نکنین. وقتی تو زندگیت غرقی و مدام بهونه های الکی از زندگی و شریک زندگیت می گیری و بعد سر یه کنجکاوی زنانه و به خیال خودت ناچیز، متوجه چیزی میشی که زندگیت رو کلن کن فیکون میکنه... حالا تو می مونی و انبوه سوالات بی جوابت. تو می مونی و بهت و حیرت بی اندازه که چی شد که اینجور شد؟ چرا؟؟؟؟ یه وقتا که روزگار نامهربون میشه .......

این روزا هروقت بیکار بشم چشمامو میبندم و حس و حال خوبم رو، و مزه ی شیرینی ک داره رو مزه مزه میکنم.اینکه بالاخره رسیدم به آرزوی چندین و چندسالم، آرزویی که دست نیافتنی بود واسم. نذرهایی که کردم رو مرتب مرور میکنم و برنامه میریزم واسه ادا کردنشون یه وقتا که روزگار نامهربون میشه .......